- 1403/07/22
- ارسال شده توسط: همراه حساب
- بخش: مقالات
در این قسمت از مقاله همراه حساب قصد داریم در مورد استراتژی کسب و کار موفق بحث کنیم، جهت مشاهده مطالب با ما همراه باشید.
راهنمای مطالعه
مقدمه
استراتژی کسب و کار به عنوان یک چارچوب اساسی برای هدایت فعالیت های یک سازمان به سوی اهداف بلند مدت آن تعریف می شود. در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، داشتن یک استراتژی روشن و کارآمد نه تنها به کسب و کارها کمک می کند تا در بازارهای متغیر دوام بیاورند، بلکه امکان استفاده بهینه از منابع موجود را نیز فراهم می آورد. تدوین یک استراتژی موفق نیازمند درک عمیق از محیط کسب و کار، شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان، و همچنین توجه به فرصت ها و تهدید های موجود است. در این مقاله از مرکز آموزش و کار آفرینی همراه حساب، به بررسی مراحل کلیدی تدوین استراتژی کسب و کار موفق پرداخته می شود و اهمیت هر مرحله در دستیابی به نتایج مطلوب مورد بحث قرار خواهد گرفت.
استراتژی کسب وکار چیست؟
استراتژی کسب و کار به مجموعه ای از تصمیمات و اقداماتی اطلاق می شود که یک سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود اتخاذ می کند. این استراتژی شامل تحلیل بازار، شناسایی فرصت ها و تهدید ها، تعیین موقعیت رقابتی، و تخصیص منابع بهینه است. هدف اصلی استراتژی کسب و کار ایجاد مزیت رقابتی و افزایش ارزش برای مشتریان و ذینفعان است. به طور کلی، استراتژی کسب و کار به عنوان نقشه راهی عمل می کند که سازمان را در مسیر رشد و موفقیت هدایت می کند.
اجزای استراتژی کسب و کار چیست؟
در هر استراتژی کسب و کاری 6 قسمت کلیدی وجود دارد:
- چشم انداز و اهداف
استراتژی کسب و کار برای کمک به شما در دستیابی به اهداف بیزینس در نظر گرفته شدهاست. شما میتوانید با داشتن یک دید کلی از جهتگیری کسب وکار، دستورالعملهای شفافی را در این استراتژی مشخص کنید، مبنی بر اینکه چه کارهایی باید انجام شوند و چه کسی باید آنها را انجام دهد.
- ارزش های اصلی
یک استراتژی کسب و کار، با توجه به ارزشهای اصلی سازمان، رهبران و همچنین بخشهای مختلف کسبوکار را راهنمایی میکند (در مورد باید و نبایدها). تعریف ارزشهای اصلی سازمان کمک میکند تا این اطمینان حاصل شود که کارکنان در یک راستا و با اهداف یکسان فعالیت میکنند.
- تحلیل SWOT
تحلیل SWOT در کسب و کار به شناسایی و ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که بر عملکرد سازمان تاثیر می گذارند، کمک می کند. در این زمینه:
- نقاط قوت (Strengths)
شامل دارایی ها و ویژگی های مثبت کسب و کار است که می تواند شامل تیم مجرب، فناوری پیشرفته، برند قوی و موقعیت بازار مناسب باشد.
- نقاط ضعف (Weaknesses)
به جنبه هایی اشاره دارد که کسب و کار در آن ها بهبود نیاز دارد. این می تواند شامل کمبود منابع مالی، ضعف در بازاریابی، یا عدم نو آوری باشد.
- فرصت ها (Opportunities)
شرایط و عوامل خارجی که می توانند به رشد و توسعه کسب و کار کمک کنند. این می تواند شامل روند های مثبت بازار، گسترش به بازارهای جدید یا تغییرات در نیاز های مصرف کنندگان باشد.
- تهدید ها (Threats)
عواملی که می توانند به موفقیت کسب و کار آسیب برسانند، مانند رقابت شدید، تغییرات اقتصادی، یا تغییرات قوانین و مقررات.
با انجام تحلیل SWOT، کسب و کار ها می توانند استراتژی های مناسبی برای بهره برداری از نقاط قوت و ضعف و تهدید ها طراحی کنند.
- تاکتیک ها
عنصر تاکتیکی یک استراتژی کسب و کار، بیانگر جزئیات عملیاتی است که نحوه ارائه کار را مشخص میکنند. تاکتیکها برای موفقیت هر استراتژی تجاری بسیار مهم هستند و مدیرانی که مسئولیت تعیین تاکتیکها را بر عهده دارند بهدرستی میدانندکه چه کارهایی باید در شرکت انجام شود. مشخص کردن تاکتیکها تضمینکننده این است که زمان و تلاش شما هدر نمیرود.
- منابع و تخصیص منابع
استراتژی کسب و کار مواردی مانند اینکه منابع موردنیاز را برای تکمیل برنامه از کجا پیدا خواهید کرد، این منابع چگونه تخصیص خواهند یافت و چه کسی مسئول این کار خواهد بود، را شامل میشود.
- اندازه گیری
مرحله ارزیابی، بر نحوه عملکرد یک بیزینس در رابطه با استراتژی کسب و کار تاکید دارد. اندازهگیری به شما کمک میکند تا با استراتژی کاملا هماهنگ باشید، موعد مقرر و اهداف را تعیین کنید و به مواردی مانند نگرانیها در مورد بودجه رسیدگی کنید. امروزه پلتفرمهای داده و هوش تجاری نقش مهمی در اندازهگیری و تجزیه و تحلیل ایفا میکنند.
اهمیت استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژی کسب و کار اغلب به عنوان نوعی فانوس دریایی برای مدیریت شرکت مربوطه شناخته میشود. به عبارت بهتر، این فانوس دریایی فعالیتهای همهی بخشهای عملکردی سازمان را با همدیگر همسو میکند و به کارمندان خود نوعی سرنخ میدهد تا آنها را در تصمیمگیریهای روزانهشان راهنمایی کند. به چند دلیل استراتژی کسب و کار برای سازمانها مهم است، از جمله:
- برنامهریزی
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند که برای رسیدن به اهداف کاریتان، گامهای کلیدی را تشخیص دهید.
- ضعفها و قوتها
فرایند ایجاد استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا ضعفها و قدرتهای کار خود را تشخیص دهید و ارزیابی کنید و سپس استراتژیای را پدید آورید که نقاط قوتتان را برجسته و نقاط ضعفتان را بر طرف یا محدود میکند.
- بهرهوری
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا منابع را به شکل مؤثری به فعالیتهای کاری اختصاص دهید که این امر به طور خودکار شما را کارآمدتر میکند.
- کنترل
با این استراتژی شما روی اَعمالی که برای رسیدن به اهداف تجاری خود انجام میدهید، بیشتر کنترل دارید. با دانستن مسیری که در حال طی کردن آن هستید، بهراحتی میتوانید تشخیص دهید که فعالیتهایی که دارید، شما را به اهدافتان نزدیکتر میکنند یا خیر.
- مزیت رقابتی
با داشتن یک برنامهی واضح برای رسیدن به اهداف خود، میتوانید روی برجسته کردن نقاط قوت خود تمرکز کنید و از آنها به عنوان یک مزیت رقابتی، که کمپانی شما را منحصربهفرد میکند، بهرهمند شوید.
آیا می خواهید به یک حسابدار حرفه ای تبدیل شوید؟ با دوره های آموزشی همراه حساب، حسابداری را از صفر تا صد یاد بگیرید و به راحتی وارد بازار کار شوید!
چگونه یک استراتژی کسب وکار بسازیم؟
تعریفی که در ابتدا از استراتژی کسب و کار ارائه شد، توصیههای عملی درخصوص نحوهی تدوین یک استراتژی کسب و کار مؤثر را بیان میکند. در یک کلام، استراتژی یک کسب و کار باید چشمانداز آن، اهداف شرکت، نحوه رشد و چگونگی رقابت با رقبا در بلندمدت را مشخص کند. فرایند تدوین استراتژی کسب و کار را میتوان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتاند از:
- تعریف چشم انداز شما
برای موفقیت هر استراتژی، اولین موردی که باید در نظر گرفت ارزش های شرکت و موقعیت مطلوب بازار است. به عبارت دیگر ابتدا باید چشمانداز شرکت خود را مشخص کنید. چشم انداز این سازمان به شرح زیر است:
(میخواهیم مشتری مدارترین شرکت زمین باشیم؛ برای ساختن مکانی که مردم بتوانند هر چیزی را که قصد خرید آنلاین آن را دارند، پیدا کنند.)
این چشم انداز در واقع پایه و اساسی را برای تدوین استراتژی کسب و کار مشخص میکند. چشم انداز فقط بیانیه ماموریت نیست و ارزش پیشنهادی، مشخصات مشتری ایدهآل و بازار اصلی را نیز تعریف میکند.
- تعیین اهداف
مرحله دوم ایجاد استراتژی کسب و کار موفق، تعیین اهداف اصلی و سطح بالای بیزینس است، این اهداف اغلب بر مواردی مانند درآمد، نفوذ بازار، رشد یا ایجاد ارزش سهامداران تمرکز دارند و در مورد هر کسبوکاری منحصربهفرد و مختص به همان بیزینس هستند. برای تدوین یک استراتژی خوب برای شرکت خود باید در این مرحله اهدافتان را بهصورت واقعبینانه تعریف کنید.
هدف یک استراتژی کسب و کار در نهایت پاسخ به یک سری سؤالات است که چگونه یک تجارت میتواند رقابت، رشد و پیشرفت کند؟ اهداف سطح بالا نباید بر دستیابی به مأموریت یک شرکت یا بازتاب ارزشهای اصلی آن تمرکز کنند، بلکه این موارد باید در سطوح پایینتر و تاکتیکیتر مانند بازاریابی یا استراتژی ارتباطات در نظر گرفته شوند.
- تجزیه و تحلیل کسب و کار و بازار شما
در مرحله اول و دوم شما چشم انداز و اهداف خود را مشخص کردید. مرحله بعدی برای تدوین و تعریف استراتژی کسب و کار شما، تجزیه و تحلیل کسب و کار است؛ در اینجا تجزیه و تحلیل SWOT بیزینس شما نقش کلیدی دارد. به عنوان یک رهبر، دانستن اینکه کجا کسب و کار شما قوی است یک مهارت حیاتی است و به شما کمک میکند تا استراتژی کسبوکار خود را بهدرستی تدوین کنید.
به همین ترتیب، مهم است که از نقاط ضعف خود آگاه باشید. درک این امر تضمین میکند که استراتژی کسبوکار خود را بیش از حد روی مناطقی که نقاط ضعف را شناسایی کردهاید، متمرکز نکنید و در نتیجه شانس موفقیت بیشتری خواهید داشت. تجزیه و تحلیل SWOT نه تنها وضعیت داخلی شرکت شما، بلکه وضعیت خارجی یا بهعبارتدیگر بازار را نیز در نظر میگیرد. در واقع در این نقطه، شما زمین بازی خود را تعریف میکنید.
- نحوه کسب مزیت رقابتی
در مرحله چهارم تدوین استراتژی کسب و کار به این سؤال پاسخ داده میشود که چگونه اهداف تعیین شده محقق میشوند. شرکتهایی که در صنایع رقابتی به فعالیت میپردازند، باید نحوه رقابت در بازار، ایجاد تقاضا و افزایش فروش و سود خود را مشخص کنند.
- ساخت چارچوب
آخرین بخش پازل استراتژی کسب و کار، فرمول بندی یک چارچوب یا تجزیه این استراتژی به جزئیات بیشتر و بخشهای مجزا است. به عنوان مثال اگر بخش ارتباطات به طور جداگانه کار کند، ممکن است کمک بسیار کمی در جهت اهداف کلی استراتژیک بکند، اما اگر در استراتژی تدوینشده در مورد جزئیات صحبت شده باشد و هر بخشی تعیین شده باشد، همه اجزای سازمان در یک راستا حرکت خواهند کرد. بنابراین چارچوب، چشم انداز و نیازهای هر بخش در یک سازمان را در نظر میگیرد و متعاقبا آنها را با اهداف سازمانی همسو میکند.
چگونه موفقیت استراتژی کسب و کار را اندازه گیری کنیم؟
به طور کلی، یک استراتژی کسب و کار زمانی موفق است که به طور مستقیم موجب رشد و بهبود عملکرد رقابتی یا مالی شرکت شود. بر این اساس، موفقیت طرحهای استراتژیک را میتوان با نظارت بر طیفی از چند شاخص کلیدی عملکرد (KPI) ارزیابی کرد. در واقع، این شاخصها میزان دستیابی به اهداف تعریف شده در مرحله دوم فرآیند تدوین استراتژی را بررسی میکنند. شاخصها همچنین حتما قبل از اجرای استراتژی، برای اطمینان از قابلیت سنجش دقیق موفقیتها تعریف میشوند. به طور معمول، برخی از شاخصهای کلیدی عملکرد مانند موارد زیر یا همهی آنها هنگام پیادهسازی استراتژی کسب و کار جدید مورد سنجش قرار میگیرند:
شاخص کلیدی عملکرد رشد:
- درآمد فروش
- تعداد مشتریان
- تکرار فروش به مشتریان سابق
- نرخ نگهداری مشتری
- نرخ تبدیل کاربران به مشتریان
- میانگین ارزش سفارش
- ابعاد کسبوکار
شاخص کلیدی عملکرد موقعیت رقابتی:
- سهم بازار
- موقعیت در بازار
- نرخ فروش تمام شده
- آگاهی از برند و اشارههای مطبوعاتی به آن
- وضعیت سود به درآمد در مقابل وضعیت کلی صنعت
- میزان رشد فروش در مقابل متوسط فروش صنعت
شاخص کلیدی عملکرد بازده مالی:
- سود ناخالص
- سود خالص
- سود عملیاتی
- نرخ بازگشت دارایی
- جریان نقدینگی آزاد
- جریان نقد عملیاتی
شرکتها در عمل، ممکن است موفقیت استراتژی را با روشهای بسیار دقیقتری اندازه بگیرند. به این دلیل که بتوانند بخشهای جداگانهای از استراتژیهای سطح پایینتر را برای خود تعریف کنند.
سخن پایانی
تدوین یک استراتژی کسب و کار موفق به عنوان نقشه راهی برای دستیابی به اهداف و تحقق چشم انداز های سازمانی عمل می کند. با پیروی از این مراحل کلیدی می توانید به موفقیت پایدار دست یابید.
در دنیای متغیر و رقابتی امروز، داشتن یک استراتژی قوی و منسجم نهتنها به شما کمک میکند تا در برابر چالشها ایستادگی کنید، بلکه فرصتهای جدید را نیز شناسایی و بهرهبرداری نمایید. به یاد داشته باشید که استراتژی باید انعطافپذیر باشد تا بتواند با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان سازگار شود. با تکیه بر اصول صحیح و یک برنامه مدون، آیندهای روشن و موفق برای کسبوکارتان رقم بزنید.